خوشبختها مي بخشندو بدي ها را فراموش مي كنند.
امواجي كه به ساحل برخورد مي كنند ،پس از گذشت سالها ،رفته رفته لبه هاي ناهموار و خشن صخره هاي ساحلي را فرسايش مي دهند و در مناطق ساحلي تغييراتي پديد مي آورند و آن را زيباتر ميكنند.
زندگي مشترك نيز همانند ساحلي است كه اگر از رفتارها و گفتارهاي نادرست ديگري گذشت كنيم ، با گذشت زمان ،طرف مقابل تغيير خواهد كرد و چهره ي زندگي مشترك تحسين برانگيز و زيبا خواهد شد.
به خاطر داشته باشيد كه گذشت شما بايد همراه با فراموش كردن خطاها باشد.
باسواداني از نوع بيشعور
اين عكس مربوط به تظاهرات دانشجويان دانشگاه تهران است كه نسبت به بيكاري و حجاب اجباري معترض بودند.
يك مشت دانشجويي به اصطلاح با سواد اما از نوع بيشعورش كه چيزي از مشكلات جامعه نميدانند.
البته اين جماعت لگد پرت كن حق دارند كه براي برهنه شدن اعتراض كنند.
كز ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست
به قول امير كبير قبلا فكر ميكردم اگر مسئولين درست شوند كشور درست مي شود اما مدتهاست به اين نتيجه رسيده ام كشورم بيشتر از مسئول خوب به مردمي متفكر نياز دارد.
خدايا دوستت دارم
لذت آنچه را كه امروز داري
با آرزوي آنچه نداري
خراب نكن
روزهايي كه ميروند ديگر باز نمي گردند….
سالگرد پنجمين شهيد محراب
عطاالله اشرفی اصفهانی در سال ۱۲۸۱ هجری شمسی در شهرستان خمینیشهر استان اصفهان در خانوادهای روحانی متولد شد. تحصیلات ابتدایی مقدماتی را در خمینیشهر گذراند و در ۱۲ سالگی جهت ادامه تحصیل راهی اصفهان شد و طی حدود ده سال از کلاس درس چهرههایی چون آیتالله سیدمهدی درچهای، آیتالله سیدمحمد نجفآبادی، مرحوم فشارکی و مرحوم مدرس استفاده کرد.
مشقات تحصیل
شهید اشرفی، در مورد این سختیها و مشقتهای دوران تحصیل میگفت: «دوشنبه خوراکم تمام میشد، سه شنبه دو ریال پولم را خرج میکردم، چهارشنبه را که آخرین روز تحصیل بود بدون پول و غذا میگذراندم.
من به نحوی درس خواندهام که در این زمان احدی حاضر نیست حتی یک صدم آن را هم تحمل کند. از ابتدای شروع به تحصیل تا پایان تحصیلات سطح فقه و اصول، من حتی یک کتاب ملکی از خودم نداشتم. تمام کتابهایی که در اختیارم بود وقفی بود.
زمانی در حجرهای با سه نفر دیگر در مدرسه نوریه اصفهان زندگی میکردیم. بسیاری از روزها چیزی در خانه نداشتیم. برای مطالعه در شب از نور چراغ نفتی توالتهای مدرسه استفاده میکردم. در روزهای جمعه به یکی از مساجد دورافتاده اصفهان میرفتم و از صبح تا عصر در آن مسجد درسهای یک هفته را دوره میکردم. در مدت دوازده ساعتی که یکسره آن جا مطالعه میکردم غذای من فقط مقداری دانه ذرت برشته بود. چیز دیگری نداشتم.» مدت بیست سال متوالی از عمر خود را بطور مجرد در همین حجره گذراند. در تمام طول مدت بیست و سه ساله اقامت در قم تنها سه یا چهار ماه با خانواده بود و بقیه این سنوات را تنها و مجرد به سرآورد . علت تنهایی ایشان در این مدت طولانی، تنگدستی و فشار زندگی بود که حتی توانایی اجاره کردن یک اتاق را نداشت. زیرا ورود او به قم در زمان حیات مرحوم آیه الله حائری مؤسس حوزه علمیه قم بود و ایشان به طلاب جدیدالورود شهریه نمی دادند یعنی اوضاع طوری نبود که بتوانند بدهند.
اجازه اجتهاد از آیت الله خوانساری
شهید اشرفی اصفهانی در تمامی 35 سال تحصیل، در محضر مراجع بزرگ تقلید همانند آیت الله حائری یزدی و آیت الله بروجردی و علمایی چون آیت الله سید محمد حجت، آیت الله سید محمد تقی خوانساری و سید صدرالدین صدر، به کسب علوم اسلامی پرداخت و در سن 40 سالگی به اجتهاد نائل آمد. شهید اجازه اجتهاد خود را از مرحوم آیت الله سید محمد تقی خوانساری در سال 1362 قمری (1322 شمسی) دریافت کرد.
دعوت به تقلید از امام (س) در غرب کشور
آیت اللّه اشرفی اصفهانی، پس از رحلت آیت اللّه بروجردی در سال 1340 شمسی، اهالی غرب کشور را به تقلید از امام خمینی (ره) تشویق کرد.
وی از آن ایام چنین یاد میکرد: «اینجانب بر حسب تشخیص خود و تفحّصی هم که از شخصیتهای بزرگ علمی نجف اشرف و حوزه علمیه قم نمودم، حضرت امام خمینی (ره) را شایسته برای مقام مقدس مرجعیت معرفی نمودم و عامه مردم را در امر تقلید به سوی ایشان سوق دادم که این موضوع، با مخالفت و کارشکنی بعضیها رو به رو شد و همچنین تهدید ساواک به تبعید بنده را در پی داشت.»
عشق به زیارت عاشورا
از اعمال بسیار مهم شهید محراب خواندن زیارت عاشورای امام حسین(ع) بود که هیچ گاه تعطیل نکردند و بطوری که خودشان می فرمودند قبل از سنین بیست سالگی نیز زیارت عاشورا می خواندند و تا روز شهادت یک روز هم تعطیل نکردند زائد بر شصت سال.
دیگر زیارت جامعه کبیره بود که از حفظ بودند و در اعتاب مقدسه و زیارت مشهد مقدس همیشه این زیارت همچنین زیارت امین الله را می خواندند.
دعای کمیل را نیز از حفظ می خواندند و چندین سال در ایامی که اصفهان بودند،همچنین تا چندین سال قبل در باختران در مسجد مرحوم آیه الله بروجردی می خواندند و تا زنده بودند دعای کمیل ایشان تعطیل نشد - و بقدری با معنویت و با حال می خواندند که مرحوم آیه الله بروجردی با توجه به آن و … مدت سه سال نگذاشتند ایشان از باختران خارج شود.
تألیفات
آثار علمی و کتب آیت الله اشرفی اصفهانی عبارتند از:
البیان، در موضوع علوم قرآن، به زبان فارسی
تفسیر قرآن، خلاصهای از تفاسیر شیعه و سنی
مجمع الشتات، در اصول دین و عقاید و کلام، به زبان عربی در چهار جلد
مجموعهای پیرامون حروف مقطعه قرآن، به زبان فارسی
کتابی در موضوع غیبت حضرت امام زمان (عج)
امامت جمعه کرمانشاه و ماجرای محافظ ها
در اوایل پیروزی انقلاب، علمای کرمانشاه با نوشتن طوماری، از رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی (ره)، خواستند که آیت اللّه اشرفی را به امامت جمعه آن شهر تعیین کنند. امام خمینی (ره) نیز در 14 مهر 1358، طی حکمی آیت الله عطاء الله اشرفی اصفهانی را به سمت امام جمعه کرمانشاه منصوب کردند.
در حکم امام خمینی (ره) خطاب به آیت الله اشرفی اصفهانی اینطور آمده بود: «طوماری به امضای آقایان محترم علمای اعلام کرمانشاه واصل گردید که درخواست نموده بودند جنابعالی فریضه نماز جمعه را در آن شهر اقامه فرمایید؛ و با توجه به وضع زمان و احتیاج مسلمانان به اینگونه اجتماعات مذهبی، مناسب است دعوت آقایان محترم را بپذیرید.»
از آغاز اقامه نماز جمعه تا مدت دو سال شهید محراب همیشه با تاکسی و بدون محافظ به محل نماز جمعه می رفتند و گاه باید دقایقی منتظر وسیله نقلیه می شدند. بعد تا چندی یکی از همسایگان منزل ایشان را می بردند. سپس پیکان کهنه ای توسط استانداری باختران در اختیارشان قرار داده شد که اکثر اوقات خراب بود و بالاخره با توجه به مسائل امنیتی و تهدید شدن شخصیتها یک پیکان جدید و دو پاسدار در اختیار ایشان قرار گرفت. پس از جریان هفتم تیرماه و شهادت هفتاد و دو تن و ترور اولین شهید محراب آیه الله مدنی و تجربه ای که مسؤولین از این ترور به دست آوردند یک وسیله نقلیه نیز از شهربانی باختران در اختیار ایشان گذاشته شد و پس از شهادت دومین شهید محراب دو تن دیگر از پاسداران به محافظین ایشان اضافه گشت و بالاخره بعد از ترور سومین شهید محراب حضرت آیه الله صدوقی و توجه و عنایت و سفارش شخص امام مبنی بر امنیت و حفاظت از ایشان در این اواخر حدود سه ماه بود که یک اتومبیل زرهی به ایشان اختصاص یافت که شهید محراب از سوار شدن در این اتومبیل اکراه داشتند ولی برادران پاسدار به اجبار ایشان را در آن اتومبیل سوار می کردند.
شهید محراب از این مسائل رنج می برد و کرارأ آرزو می کرد ای کاش مانند گذشته با تاکسی به نماز جمعه می رفت. از این که چند نفر به عنوان محافظ گرد ایشان بودند ناراحت بود و اکثر مواقع با محافظین مشاجره می فرمود و اظهار می داشت (چرا مردم را اذیت می کنید و چرا از آنها مزاحمت می کنید. بگذارید با من ملاقات کنند) و آنها هم چون وظیفه داشتند ناچار از مراجعین ناشناخته جلوگیری می کردند.
پیررزمنده جبهه ها
شهید محراب، دائماً با حضور در جبههها به دیدار رزمندگان میشتافت و مقید بود که برای آنان سخنرانی کند؛ و با یکایک رزمندگان مصافحه میکرد و با آنان به گفتگو مینشست و میفرمود: “وقتی به جبهه میروم تا مدتی روحیهام قوی میشود.”
علیرغم کهولت سن مسافتهای طولانی و راههای صعبالعبور را به عشق دیدار دلاور مردان جبهه توحید، با وسایل نقلیه نظامی در شرایط دشوار میپیمود. بارها در جبهههای ایلام، قصر شیرین و پادگان ابوذر، گیلان غرب، نوسود، بستان، آبادان، خرمشهر، سومار حضور یافت و با سخنرانیهای دلنشین، به سپاهان اسلام روحیه بخشید. پس از آزادی قصر شیرین به آن شهر سفر کرد و با خواندن دو رکعت نماز شکر در مسجد این شهر، سپاسگزاری خود را به درگاه خداوند به جای آورد.
هنگام آغاز عملیات فتح المبین در دوم فروردین 1361، در قرارگاه حضور یافت و پیشنهاد کرد عملیات به نام حضرت زهرا سلام الله علیها نامگذاری شود.
در دومین سفر خود به خوزستان پس از آزادی خرمشهر، عازم اهواز شد و مردم این شهر نماز شکر را به امامت ایشان به جای آوردند. بعدازظهر همان روز علیرغم مخالفت فرماندهان، وی و امام جمعه اهواز عازم منطقه خرمشهر شدند و پس از ورود به شهر، در مسجد جامع در جمع رزمندگان حضور یافتند. ایشان در آن جمع گفت: «امروز یکی از روزهای مهم اسلامی و یوم الله است و از جمله آرزوهای من فتح خرمشهر بود که بحمدالله من زنده ماندم و این روز را دیدم.»
شهادت در محراب
آیتالله اشرفی اصفهانی سرانجام در ساعت ۱۲:۱۵ ظهر ۲۳ مهرماه ۱۳۶۱ پس از ۸۰ سال زندگی پر فراز و نشیب که بخش عمدهای از آن به تحصیل و تدریس در حوزه و مبارزات انقلابی گذشت، در حالی که مهیای اقامه نماز بود توسط فردی بنام محمدحسین خداکرمی با نارنجک مورد حمله قرار گرفت و به شهادت رسید. بعدها نشریه مجاهد ارگان سازمان مجاهدین خلق (منافقین) با برعهده گرفتن این عملیات تروریستی، خداکرمی را به عنوان یکی از عوامل خود معرفی کرد.
تربيت را شروع كنيم
فراموش نكنيم مهمترين اصل فرزند پروري ، وقت گذاشتن براي فرزندانمان است.
اگر برايش وقت نگذاريد ديگران وقتش را پر ميكنند و در نوجواني او براي شما وقت نخواهد گذاشت.
خروج آمريكا از برجام
اين قضيه خروج آمريكا از برجام اصلا چيز خاصي نيست.
مثل اين ميمونه كه پنج تا رفيق بخوان برن شمال ، يهو يكيشون بگه من نميام .
اصلا اتفاق خاصي نميوفته ، فقط مشكل اينه اوني كه نمياد همونيه كه ماشين داره.