روز شهيد
شهيدمدافع حرم بابك نوري هريس
در شفاعت شهدا دست درازي دارند
عكسشان را بنگر، چهره نازي دارند
ما به ياد آوري خاطره ها محتاجيم!
ونه آنان به من او تو چه نيازي دارند؟
روز شهيد
چگونه در خاك بماند
پرنده اي كه پرواز آموخت…..
شهيد سيد مرتضي آويني
يك فنجان تفكر
تو خود حديث مفصل بخوان از اين…..
تلنگر
توي اين گروني و فشار اقتصادي و بريز بپاشاي دم عيد حواسمون به جيب همسرمون هم باشه
هديه روز مادر
بانو سلام ! حال شما؟ روز مادر است
روززني كه از همه ي مردان سري ، سر است
روز شما كه مادر زينب ، حسن، حسين
نه!روز دختري كه ام پيمبر است
از آسمان صداي قدمهات مي رسد
گوش فلك ز همهمه ي عرشيان كراست
حيف از تو و زنان قريش!!ميزبان تو…
جمعي زمريم ،آسيه و ساره ،هاجر است
ياس نبي كبوتر دردانه علي
هفت آسمان دل زقدومت معطر است
تو ماه آسمان شدي! از تكه هاي تو
اين يازده ستاره به گردت مدور است
شيرين و خسرو ،ليلي و مجنون و عشقشان
با عشق بي بديل شما كي برابر است!؟
اي يكه تاز عشق !تماشاچي ات شديم
حيران عشق بازي تو حق داور است
يك قصه بيش نيست غم عشق و اين عجب
كز هر زبان كه مي شنوم نامكرر است
رخصت بده براي شما شاعري كنم
از هرچه بگذريم سخن دوست خوش تر است
مادر بگو كه دست مرا رد نميكني
اين شعر هم هديه روز مادر است
گفتم مكان وعده!!؟؟كجا پيشكش كنم؟!!
گفتي حريم دختر موسي بن جعفر است!
بانو ببخش آخر شعر بغض كرده ام
آخر هنوز رد نگاهم به يك ،در است
از فاطميه تان به حسن فكر ميكنم
و چشم هاي مات كه از واقعه تر است…
حاج آقاي اشرفي
موسس مدرسمون حضرت آيت الله اشرفي (دام ظله) در روز درختكاري به اين سنت حسنه ارج نهادند و چندين نهال مثمر را در محوطه اين مركز كاشتند.
انشا الله كه خداوند مهربان بهشون قوت و سلامتي بدهد.
درختكاري
بدون شرح
توصيف فوق العاده دنيا از زبان امام علي(ع)
بيشترين ضربه ها را خوبترين آدمها ميخورند!…
براي خوبي هايتان حد تعيين كنيد و هركس را به اندازه لياقتش بها دهيد نه به اندازه مرامتان.
زندگي كردن با مردم اين دنيا همچون دويدن در گله اسب است!
تا ميتازي با تو ميتازند،زمين كه خوردي ،آنهايي كه جلوتربودند ،هرگز براي تو به عقب باز نميگردند!و آنهايي كه عقب بودند به داغ روزهايي كه ميتاختي تورالگدمال خواهند كرد!
در عجبم از مردمي كه به دنبال دنيايي هستند كه روز به روز از آن دورتر ميشوند
وغافلند از آخرتي كه روز به روز به آن نزديكتر ميشوند.
نهج البلاغه ص56 خ 43
حجاب
ميتوانست……
زيبايي اش را به حراج بگذارد
اما
باورداشت كه ارزان نيست
پندانه
مردي از خانه اي كه در آن سكونت داشت زياد راضي نبود ، بنابراين نزد دوستش دريك بنگاه املاك رفت و از او خواست كمكش كند تا خانه اش را بفروشد
دوستش به خانه مرد آمد و بر مبناي مشاهداتش يك آگهي نوشت و آنرا براي صاحبخانه خواند:
(( خانه اي زيبا كه در باغي بزرگ و آرام قرار گرفته ، بام سه گوش ، تراس بزرگ مشرف به كوهستان ،اتاقهاي دلبلز و پذيرايي و ناهار خوري وسيع، كاملا دلخواه براي خانواده هاي بچه دار))
صاحب خانه گفت : دوباره بخوان !مرد اطاعت كرد و متن آگهي را دوباره خواند و صاحب خانه گفت: اين خانه فروشي نيست!!!!
در تمام مدت عمرم ميخواستم جايي داشته باشم مثل اين خانه اي كه تو تعريفش را كردي، ولي تا وقتي كه نوشته هايت را نخوانده بودي نميدانستم كه چنين جايي دارم…..
خيلي وقتها نعمت هايي را كه در اختيار داريم نميبينيم چون به بودن با آنها عادت كرده ايم….