کوهنوردها در حال نماز خواندن
ارزنده ترین گوهر مقصود
ارزنده ترین گوهر مقصود نماز است
زیبنده ترین هدیه به معبود نماز است
فرمود علی شیر خدا ، ساقی کوثر
در مكتب ما شاهد و مشهود نماز است
این نكته رسول مدنی گفت به سلمان
سری كه به توفیق تو افزود نماز است
در دادگه عدل خدا روز قیامت
از صلح حسن مقصد و مقصود ، نماز است
از آمدن كرب و بلا آنچه به عالم
مقصود حسین بن علی بود نماز است
آن روز كه آید ز پس پرده غیبت
اول هدف مهدی موعود نماز است
نزدیکی به شیطان به جای نزدیکی به خدا
نازنین-م خانم جوانی است که از حدود 6 سال پیش با عرفان حلقه آشنا شده و به همراه خانوادهاش در کلاسهای آن شرکت کرده و متاسفانه دچار آسیب های روحی شدید شده است. متن گفتوگوی این فرد را در ذیل میخوانید.
* چگونه با عرفان حلقه آشنا شده و وارد کلاس های آن شدید؟
حدود 6-5 سال قبل بود که کل خانوادهام از طریق یکی از افراد فامیل که خودش در حلقه شرکت میکرد، با این کلاسها آشنا شدیم؛ خود طاهری هم، آن زمان آزاد بود و کلاس برگزار میکرد. سخنی از غیرقانونی بودن کلاسها هم نبود. اوایل کار بود و من در این کلاسها به همراه یکی از دختران فامیل که مادرشان هم بودند، شرکت میکردم؛ به منزل ما آمدند و به ما ارتباط دادند؛ به ما گفته میشد که چشمها را ببندید و ارتباط بگیرید؛ همه از جمله من و پدرم و مادرم می نشستیم؛ برادرم آن زمان نبود.
* این ارتباط گیری چگونه بود و آسیب هایی که متحمل شدید از چه زمانی آغاز شد؟
ارتباطگیری به این صورت بود که به ما میگفتند که چشم ها را ببندید؛ این ارتباط از سمت خدا است، اینکه حلقه رحمانیت عام الهی است و از این قبیل حرف ها؛ یک سری توضیحات مختصری داده می شد و گفته می شد که با این بستن چشم و ارتباط گرفتن حالتان بهتر میشود؛ در همان اولین ارتباط من و پدرم یک سری بهم ریختگیهایی داشتیم.
به پدرم حالات عجیبی دست میداد، مثلا تکان میخورد یا یکسری صداهایی از خود بروز می داد که ارتباط دهنده ادعا میکرد اینها برونریزی است یعنی موجودات غیر ارگانیک و جن و روح و کالبد ذهنی دارد از بدن شما خارج میشود؛ ما هم به قدری تحت تاثیر حرفها و فن بیان طرف قرار گرفته بودیم که فکر میکردیم راست می گوید.
* وقتی این علائم را دیدید به این رفتارها مشکوک نشدید تا از کلاس های حلقه جدا شوید؟
من خودم تصور میکنم که در اولین ارتباط که به طرف می دهند در حلقه اول که “حلقه درمان” به آن گفته می شود فرد را مسخ می کنند؛ بعد از این هر چیزی که به فرد گفته شود فرد آن را قبول می کند؛ چشم بسته و بدون در نظر گرفتن عقل و منطق آن را می پذیرد.
یعنی اصلا طرف فکر نمیکند که این حرف ها با اعتقادات و دین ما سازگاری دارد یا نه؟
ما با این کلاس ها آشنا شدیم و با مباحث نظری آن ها آشنا نبودیم؛ در اولین برخورد به ما ارتباط عملی دادند؛ آن زمان، من سال دوم دانشگاه بودم به طوری از این ارتباطات آسیب دیدم که بعد از آن شب ها اصلا نمی توانستم بخوابم؛ شب تا صبح بیدار بودم و حالم خیلی بد می شد؛ در اولین ارتباطم وقتی رفتارهای ترسناک پدرم را می دیدم و به ما می گفتند که این ها جن و غول است که از بدنش خارج می شود، خیلی می ترسیدم.
به ما گفتند که تابلوی “وان یکاد…"، “آیت الکرسی” و… نباید در منزل باشد
ادامه دارد…
سال جدید
سلام دوستان سال جدید و شروع کار دوباره
البته می دونم برای بعضی از شما روز تعطیل و غیر تعطیل معنا ندارد
و همیشه فعال و پویا در عرصه تبلیغ حضور دارید
آفرین به این همت سرسختانه ی شما
فقط امیدوارم کارتون به گونه ای باشه که تأثیر چشم گیری روی جامعه بذاره
یادم باشد
یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند
یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند
یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم
که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد
یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم
چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باش
شوخی در اسلام
نیازهای روحی انسان ابعاد مختلفی را دربر می گیرد كه در صورت تامین به موقع و مناسب آنها، زمینه موفقیت انسان در زندگی فردی و اجتماعیش را فراهم می آورد. یكی از این نیازهای غیرقابل انكار، نیاز به شادمانی و نشاط است كه باعث می شود زندگی برای انسان دلچسپ گردیده و با رهایی از مشكلات روحی و روانی، پله های موفقیت را به سرعت طی نماید و لذا كمتر جامعه و ملتى را مى توان یافت كه در ارتباطات اجتماعی آنها، چیزى به نام شوخى و مزاح وجود نداشته باشد.
در حقیقت، می توان راههای متفاوتی برای ایجاد نشاط سراغ گرفت، ولی یكی از راحت ترین و كم هزینه ترین این راهها، شوخی و مزاح است كه اگر در قالب صحیح خود ارائه گردد، می تواند خستگی را از جان و تن انسان خارج نماید. با توجه به كارایی های بسیار مثبت شوخی در زندگی افراد بوده است كه شوخی و مزاح در اسلام جایز دانسته شده و حتی بابی در کتب روایی ما به آن اختصاص یافته است(1) ؛ و علت آن هم می تواند این باشد كه، شوخی یا ریشه در سرور باطنی فرد دارد که می خواهد به جمع منتقل کند، یا اینکه برای تغییر ذائقه جمع صورت می گیرد، تا از حالت جدی خارج شده یا از اندوه و غمی رهایی یابند. بنابر این در این دیدگاه، شوخی را نمی توان از مصادیق لهو و لعب باطل برشمرد، مگر اینکه از حالت اعتدال خارج شود و از هدف حکمیانه ای چون ایجاد شادی و سرور درجمع به ابتذال و غیبت و تمسخر کشیده شود.
یونس شیبانى در روایت زیبایی نقل می كند كه: « حضرت صادق (ع) فرمود: شوخى كردن شما با همدیگر چگونه است؟ عرض كردم: اندك است، فرمود: این گونه نباشید زیرا شوخى از خوش خلقى است، و تو بدان وسیله برادرت را خوشحال و مسرور می كنى، و هر آینه رسول خدا (ص) با كسى شوخى میكرد و میخواست كه او را شاد و مسرور كند.»(2)
و یا در روایت دیگری، حضرت علی(ع) میفرماید: رسول الله (ص) هرگاه مردی از اصحابش را غمگین مییافت، او را با شوخی، خرسند میساخت و میفرمود: خداوند دشمن دارد، كسی را كه به روی برادرش چهره درهم كشد.»(3)
بنابراین در اندیشه دینی شوخی و مزاح تا آنجا پسندیده است كه مانند هر عمل و رفتار اجتماعی دیگر، به دور از افراط و تفریط باشد؛ چرا که افراط در رفتارهای اجتماعی تأثیرات زیانبار و منفی بر شخص و جامعه به جا می گذارد. از این رو خداوند در آیه 75 سوره غافر، سرور به حق و به دور از افراط را امری مقبول و پسندیده معرفی می کند. خداوند در این آیه با مقید کردن «فرح» به «بغیرالحق» بر آن است تا شکل افراطی شادی و سرور را نقد کرده و آن را مطلوب نشمارد؛ چرا که «فرح» و شادمانی گاهی به حق است و مورد ستایش، و گاهی باطل است و مورد سرزنش. (4)
در حدیثی وارد شده است كه « در محضر رسول خدا (ص) گروهى نشسته بودند. مردى از اصحاب برخاست تا بیرون رود، ولى فراموش كرد كفشهاى خود را ببرد. چون به در رسید متوجه شد و بازگشت تا كفشهاى خود را بردارد، ولى یكى از اصحاب كفشهاى او را مخفى كرد. مرد بازگشت و گفت : كفشهاى من كجاست ؟ گفتند: ما كفشهاى تو را ندیدیم .
حضرت متوجه آنان شد و فرمود: چرا مومنى را مى ترسانید؟ عرض كردند: شوخى مى كنیم . حضرت دو یا سه بار سخن خود را تكرار فرمود: « فكیف بروعه المۆ من »: زجر دادن مۆمن چه زشت است!»(5)
بنابراین برخلاف تصور یا القاء آنان كه مىكوشند چهرهاى خشن و عبوس از اسلام ارایه دهند، در فرهنگ دینى مسأله خوشحالى و شادى و خرسندسازى و «ادخال سرور» و شاد كردن دیگران، جزء خصلتهاى مثبت و پسندیده به شمار آمده است و از مزاح و شوخطبعى به عنوان یك خصلت مۆمنانه یاد شده است، چنانكه اولیاى دین و بزرگان مكتب نیز در عمل، این گونه بوده اند.
1.شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه ،قم، انتشارات آل البیت لإحیاء التراث،ج12، ص 112
2.کلینی، كافی،قم ، اسوه، ج2 ، باب الدُّعَابَةِ وَ الضَّحِك حدیث 3
3.شهید ثانی، رسائل، قم، بوستان کتاب، ص 326
4.فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان،قم، موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت (ع)، ج 7-8، ص 828
5.زکی الدین عبدالعظیم منذری، الترغیب و الترهیب ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج 3، ص 484
حضور شيطان در هنگام احتضار
از جمله کساني که هنگام مرگ نزد محتضر حاضر مي شود،شيطان است. او براي گرفتن و فريفتن ايمان مؤمن حضور مي يابد.
در روايتي صفوان بن مهران از امام صادق عليه السلام نقل می کند که فرمودند: هنگامي که مرگ يکي از دوستان ما فرارسد، شيطان از جانب راست و چپ او مي آيد (و او را احاطه ميکند) تا از ايمان و اعتقادی که دارد، بازش دارد (و نگذارد با ايمان از دنيا برود) ولي خداوند مانع او مي شود و به همين دليل می فرمايد:
يثبت الله الذين آمنوا بالقول الثابت في الحياه الدنيا و في الآخره؛ ۱
خداوند مؤمنان را با گفتار ثابت و استوار (عقيده صحيح و محکم) در حيات دنيا و آخرت پا برجا و ثابت مي دارد.
1.معرفت فلسفی،موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (رحمه الله علیه)، ج 29، ص 7