دل نوشته
چندی پیش در مورد رفتارهایمان فکر می کردم وقتی می گویم رفتارهایمان، تنها رفتار من و دوستان و آشنایانم نیست بلکه رفتار بیشتر افراد جامعه ای است که در آن زندگی می کنیم وقتی آن ها را با فرهنگ قرآنی مقایسه می کردم دیدم تنها چیزی که برایمان مانده یک مشت اطلاعاتی است که در خزینه ی اذهانمان پنهان نمودیم -که البته به خاطر همان نیز در روز رستاخیز مؤاخذه خواهیم شد- به ما گفته شد بنویسید ایثار ، ما نیز لغتش را به درستی نوشتیم، معنایش را در کتاب ادبیات یاد گرفتیم، آدابش را در کتاب اخلاق آموختیم ؛ اما چون زمان عمل رسید کلاس هایمان به تعطیلات برخورد کرد و تنها چیزی که برایمان باقی ماند نوشتن و معنای لغوی آن بود . آدابش هم از صورت ذهنمان پاک گردید، شعار «ای زن به تو از فاطمه این گونه خطاب است/ ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است» را از زمان کودکی برایمان گفتند؛ اما تنها چیزی را که تعلیم دادند ظاهر حجاب بود؛ نه باطن و مصادیق آن، داستان چوپان دروغگو را بارها و بارها برایمان گفتند؛ اما گذشت زمان چهره ی زشت آن را برایمان زیبا نمود و حال آن گونه شده که ساده لوحی لقب راستگویان جامعه شده و زیرکی لقب دروغگویان. جامعه ای که باید خود را آماده ظهور نماید برخی از بزرگان آن مرتکب اختلاس و پول شویی شده اند، تقلب و غش در معامله در بسیاری از کالا ها دیده می شود سخن کوتاه رفتارهای ناپسند زیاد است و توان از نوشتنش قاصر .
تنها مطلبی که در انتهای کلامم می نویسم این است
آیا واقعاً منتظر ظهور حضرت (عج لله)هستیم یا آن نیز ادعایی بیش نیست؟