روضه پايان سال
26 اسفند 1396
پايان سال و وقت حساب و كتاب شد
پيشاني ام به محضرتان خيس آب شد
هر روز با گناه دلت را شكسته ام
بين من و تو،اين همه عصيان حجاب شد
گفتندپاي نامه ي ما گريه ميكني
حا شما زديدن نامه خراب شد
با اين وجود تا كه گره خورد كار من
يا صاحب الزمان دلم مستجاب شد
اين عمر بي وفا و تو هم دير كرده اي
آواي الرحيل به جانم عذاب شد
ما را بخر عزيز دل شاه كربلا
جان كسي كه صورتش از خون خضاب شد
نازم به بانويي كه به معراج قتلگاه
در پاسخش نواي الي خطاب شد
گودال فوق عرش و تجلي رب آن
در پاره حنجر پسر بوتراب شد
عمري ست روضه خواندم و باور نمي كنم
زينب چگونه وارد بزم شراب شد