سوم خرداد و فتح خرمشهر
چه می شود که خدا خرمشهر را آزاد می کند؟
این سئوال از این جهت مهم است که نبردهای آتی ما از جنس ” نبرد خرمشهرها ” است و آزاد کردن خرمشهرها کار خداست ؛ حالا ما در نبرد خرمشهرها چگونه باید عمل کنیم تا در نقطه نهایی، خدا خرمشهر را آزاد کند؟
چه می شودکه علیرغم تمام محاسبات مادی و وجود غیرممکن ها، خدا خرمشهر را آزاد میکند؟
برای درک این مسأله، نگاهی مجدد به شرایط عملیات الی بیت المقدس ضروری است:
– در این عملیات کمتر از ۱۵۰ گردان در چهار قرارگاه عملیاتی برای مقابله با ۲۰۰ گردان دشمن سازماندهی شدند.
– مرحله اول عملیات که از دهم اردیبهشت شروع شد و حدود شش روز طول کشید. نیروهای ایرانی بخشی از جاده اهواز – خرمشهر را بازپس بگیریم ولی خرمشهر آزاد نشد.
– مرحله دوم عملیات، بلافاصله از روز شانزدهم اردیبهشت شروع شد و به مدت ۴ روز طول کشید. مناطقی از محدوده منطقه پاسگاه زید تا شمال شلمچه، کوشک و طلائیه آزاد شد ولی خرمشهر آزاد نشد.
– مرحله سوم عملیات روز ۲۰ اردیبهشت و با هدف پیشروی به سمت خرمشهر آغاز شد، ولی توفیق رفیق نبود و علی رغم تلاشهای بی امان ده روز اخیر، بازهم خرمشهر آزاد نشد.
– ۲۰ روز عملیات در شرایط بسیار سخت در کنار ضدحمله های شدید عراق، جان نیروهای ایرانی گرفته بود؛ حدود ۵۰۰۰ شهید و بیش از ۱۵۰۰۰ مجروح سازمان تیپها و لشکرهای مختلف را به هم ریخته بود.
– با توجه به اینکه اکثر فرماندهان، خواستار توقف عملیات و بازسازی یگانها بودند ولی حسن باقری میگفت که ما تا خرمشهر را آزاد نکنیم از اینجا نخواهیم رفت: «کجا برویم، اصلاً روی برگشت داریم؟ مردم که بیابان نمیخواهند، آنها خرمشهر را میخواهند… خداوند کمی ما را تحتفشار قرار میدهد اماخرمشهر را به مردم بازمیگرداند»
– علی رغم همه مشکلات، نیروهای باقیمانده مجددا سازماندهی و روز اول خرداد به خط دفاعی عراق در نهر خین حمله کردند و پس از دو روز درگیری، با شکستن خط دفاعی عراق، محاصره خرمشهر در قسمت خاکی در حال کامل شدن بود.
– صبح روز سوم خرداد و علیرغم تصمیم قرارگاه مبنی توقف عملیات برای بازسازی یگانها، خبر عجیب و غیرمنتظره ورود لشکریان ۸ نجف؛ نیروهای حاج احمد کاظمی و بعد از آن لشکر ۱۴ امام حسین علیهالسلام؛ نیروهای حاج حسین خرازی به خرمشهر و تسلیم شدن عجیبتر و غریبتر عراقیها در بی سیم ها طنین انداز می شود. همه باور میکنند که خرمشهر را خدا آزاد کرد؛ همان جمله ای که احمد کاظمی در بی سیم تکرار میکند…
رمز این پیروزی چیست؟ تا کجا باید برویم تا نصرت الهی نازل شود و اسباب غیرمادی به کمک بیایند؟
1- درگیری باید در مرزهای مبارزه با دشمن/باطل باشد.
2- اخلاص و صداقت در مجموعه وجود داشته باشد که: ” فَلَمَّا رَأَی اللَّهُ صِدْقَنَا أَنْزَلَ بِعَدُوِّنَا الْكَبْتَ وَ أَنْزَلَ عَلَیْنَا النَّصْرَ “
3- نهایت توان و طاقت، به کار گرفته شود.
4- اما بخش محوری و مهم داستان خرمشهر در آیه وَ أَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا (جن/۱۶) نهفته است. تفسیر این آیه را در این کلام آقا به خوبی می توان جستجو کرد.
حضرت آقاامام خامنه ای: در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی، نقلی دارند از یکی از بزرگان تاریخ معاصر [ص۴۶۳]؛ نقلی که با آیات قرآنی هم منطبق است.
آن وقتی که میتوانید مبارزه کنید، وقتی دیدید که دارید شکست میخورید باز هم مبارزه کنید تا برسید به آن لحظهای که دیگر یقین میکنید که هان حتما شکست خواهید خورد، باز هم مبارزه کنید. وقتی در آن لحظهای که یقین دارید حتما شکست میخورید باز به تلاش و کوشش و مبارزه خود ادامه دهید، آن وقت پیروزی و فتح نصیبتان خواهد شد. آیه قرآن تقریبا نظیر همین مطلب را میگوید یا تحقیقا. میفرماید که: ” حَتَّی إِذَا اسْتَیْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا” (یوسف/۱۱۰)