اخلاق مومنانه
وقتي كه در جنگ احد، دندان حضرت محمد(ص) شكست و صورتش مجروح شد، اصحاب ايشان ناراحت شدند و عرض كردند:
يا رسول الله! دشمن را نفرين كنيد.
پيامبر فرمودند: خدايا قوم مرا هدايت كن زيرا ناآگاه هستند.
يكي از اصحاب برآشفته شد و به پيامبر گفت: اي رسول خدا ، حضرت نوح (ع) بر قوم خود نفرين كرد و گفت:پروردگارا در روي زمين احدي از كافران را زنده مگذار،
حالا كه صورتت مجروح و دندانهايت شكسته شده به جاي نفرين براي دشمن دعا مي كنيد؟
حضرت محمد (ص) فرمودند:
من براي نفرين كردن مبعوث نشده ام بلكه مبعوث شده ام براي دعوت مردم به سوي حق و رحمت براي آنها.
بحارالانوار ،جلد 18،ص 245
بدهكاريم
ما بدهكاريم ، به مادران و پدراني كه با اشك فرزندانشان را راهي كردند.
ما بدهكاريم ، به آن شهيدي كه دلش براي تنها فرزندش تنگ شده بود ،اما فرصت بازگشت به خانه را نداشت .بايد مي ماند و شهيد مي شد تا امروزمان شهيد نشود.
ما بدهكاريم ، به آن جانبازاني كه با جانشان بازي كردند تا ما بازنده نباشيم و اكنون سال هاست كه دست و پا و حتي نفس هايشان را وسط بازي جا گذاشتند.
ما بدهكاريم ،به مظلوميت ،معصوميت تمام دختران و پسران بابا نديده و به اشكهاي شبانگاهي همسران شوهر از دست داده.
ما بدهكاريم ،واي واي برما كه چقدر بدهكاريم،پس كي قرار است به حساب و كتاب دلمان برسيم!؟
بخشي از وصيتنامه شهيد علي اصغر بوجار (دانشجو - شاهرود)
بسيج در كلام رهبري
امروز همه جوانان ما، پيروان ما،دانشجويان ما، روحانيون ما،بزرگان ما و كوچكان ما
فهميدند كه سعادتشان در اين است كه
اسلام را با بصيرت و روشن بيني و با خردمندي بفهمند و آن را به كار گيرند تا بتوانند از دشمني ها كم كنند و اين همان بسيج است:
حقيقت بسيج يعني اين.
مناجات زيباي دكترچمران
خدايا
از بد كردن آدمهايت شكايت داشتم به درگاهت
اما شكايتم را پس ميگيرم…
من نفهميدم
فراموش كرده بودم كه بدي را خلق كردي تا هر زمان كه دلم گرف از آدمهايت ، نگاهم به تو باشد…
گاهي فراموش ميكنم كه وقتي كسي كنار من نيست ،معنايش اين نيست كه تنهايم،معنايش اين است كه همه را كنار زدي تا خودم باشم و خودت….
با تو تنهايي معنا ندارد
مانده ام تو را نداشتم چه ميكردم….
عترت
مطالعه رياضي خسته اش كرده بود.
سنن هم روي ميز جلويي چشمك مي زد. مي دانست سنن ابو داوود از كتابهاي مهم اهل سنت است.
دل را به دريا زد و بازش كرد.
حديث 3735: ام سلمه: شنيدم از پيامبر فرمود:(مهدي ،از عترت من از نسل فاطمه است.)
حالا فقط مي گفت:((فاطمه ،فاطمه،فاطمه،…)).
واكسن
مي گفت : (آب اگر حركت نكند مي گندد) و نتيجه مي گرفت:
(اگر در مردم يك حالت آرامشي باشد و بر معتقدات ديني و مذهبي ، تازيانه شك نخورد، در آن صورت غير متخصصين مذهبي ، پيشتاز آن معتقدات مي شوند و دائم از خودشان چيزي مي سازند)
عجب،: پس واكسن اعتقاد به مهدويت ،شبهه و سوالات آن است.
دوران اختفاء
حرفش تمام شده بود كه به ياد حضرت موسي (ع) افتادم؟!
مي گفت:(امام زمان (ع) از آغاز ولادت تا شهادت پدر بزرگوارش ،پنهاني زندگي كردند و در اين دوران امام عسگري(ع) با نوشتن نامه و دادن عقيقه ، تنها نزديكان و خواص را از ولادت پسرش ( مهدي) مطلع ساختند)
فكر ميكنم خب شايد ، همصحبتي با خدا و كليم الهي ، اقتضائش ولادت پنهاني است.
بصيرت افزايي
و پيامبرشان به آنها گفت:
(خداوند طالوت را براي زمامداري شما مبعوث و انتخاب كرده است)
گفتند:
(چگونه او بر ما حكومت كند ، با اينكه ما از او شايسته تريم و او ثروت زيادي ندارد؟!)
جالبه ها!!!!
نه تنها با ذكر نام ، مشكل حق ستيزان حل نشده است و اختلاف از بين نرفته ، بلكه تو گويي آبي به آسياب آنها بوده!!!
پس شايد عدم ذكر نام مهدي (عج) در قرآن ، قطع آب به آسياب دشمن است؟!
باشد كه دست به مخالفت و اختلاف نزنند!!!!!
به وقت دعا
خدايا ايمان دارم كه
بين من و تو هر چه هست
خواهي بخشيد،
دعايم آن است ياريم ام كني كه وقت بازگشت وديدار تو حق الناسي برگردنم نباشد.
خبر دادن پايان ماه صفر
آيا صحت دارد كه پيامبر(ص) فرمود هر كس پايان ماه صفر را به من يا سه نفر خبر دهد بهشت بر او واجب است؟
پاسخ:
مستند آنان حديثي از پيامبر(ص) است كه فرمودند :(من بشرني بخروج آذار فله الجنه) هر كس به من بشارت دهد صفر تمام شده است بهشت ميرود.
عده اي معتقد شدند آذار همان صفر است در حالي كه آذار از ماههاي رومي است و صفر از ماههاي قمري است.
مر حوم شيخ صدوق در كتاب ارزشمند علل الشرايع اين حديث را به صورت حديثي مسند از ابن عباس آورده است و آن عبارت از اين است كه :
پيامبر اكرم(ص) روزي در مسجد قبا در جمع عده زيادي از اصحابش فرمودند:(اول من يدخل عليكم الساعه رجل من اهل الجنه) اولين كسي كه هم اكنون بر شما وارد ميشود مردي از اهل بهشت است.
پس چندنفر كه اين مطلب را شنيدند از يك در مسجد خارج شدند تا از در ديگر وارد شوند تا اول كسي باشند كه مستحق بهشت است.
پيامبر(ص) كه متوجه اين موضوع شدند به عده اي كه در مسجد نشسته بودند فرمودند: (انه سيدخل عليكم جماعه يستبقون فمن بشرني بخروج آذار فله الجنه) هم اكنون عده ي زيادي از در مسجد وارد ميشوند ،تنها كسي كه مرا به پايان ماه آذار خبر دهد او اهل بهشت است.
پس آن عده برگشتند و وارد مسجد شدند در حالي كه ابوذر در بين آنها بود. پيامبر(ص) از آنان پرسيد (في اي شهر نحن من شهور الروميه؟) يعني در كدام ماه از ماههاي رومي قرار داريم؟آن حضرت فقط پرسيدند در كدام ماه از ماههاي رومي قرار داريم؟ تنها ابوذر گفت : يا رسول الله از ماه آذار خارج شده ايم. پيامبر(ص) فرمودند: ابوذر ،اين را ميدانستم وليكن دوست داشتم اصحاب من ،مردي را كه اهل بهشت است بشناسند.
منبع: علل الشرايع ج 1 ص 176
صحبت رسول خدا (ص)در اين زمان در مورد تبيين صفات مومنين بود و براي آوردن شاهد با علم لدني خود اشاره كردند كه اولين كسي كه از در مسجد وارد شود او چنين صفاتي را داشته و اهل بهشت خواهد بود،اما چون متوجه تحركات عده اي از اصحاب شدند اين مطلب را كه “هركس مرا به خروج ماه آذار خبر دهد او اهل بهشت است” شرطي براي معرفي چنين شخصي ياد آور شدند.
لذا قول پيامبر (ص)تنها در همان زمان و مكان به عنوان شرطي براي معرفي مرد بهشتي داراي مفهوم است و نه به معناي مطلق آن در همه ي زمانها ومكانها.
در حالي كه همين حديث امروزه در بين برخي شيعيان اينگونه مطرح شده است كه هركس درپايان ماه صفر ،در هفت مسجد را بزند وبه پيامبر (ص)پايان ماه صفر را خبر دهد او اهل بهشت خواهد بود.