آداب سلوکیه
بدان كه اهل سلوك را در اين مقام و ساير مقامات مراتب و مدارجى است بى شمار يكى از آن مراتب مرتبه «علم» است. و آن، چنان است كه به سلوك علمى و برهان فلسفى ثابت نمايد ذلّت عبوديّت و عزّت ربوبيّت را.
اگر سالك راه حقيقت و مسافر طريق عبوديّت، با قدم سلوك علمى و مركب سير فكرى اين منزل را طى كرد، در حجاب علم واقع شود و به مقام اوّل انسانيّت نائل شود، و لكن اين حجاب از حجب غليظه است كه گفته اند:
العلم هو الحجاب الاكبر. و بايد سالك در اين حجاب باقى نماند و آن را خرق كند. و شايد به اين مقام اگر قناعت كند و قلب را در اين قيد محبوس نمايد، در استدراج واقع شود. و استدراج در اين مقام آن است كه به تفريعات كثيره علميّه پرداخته و به جولان فكر براى اين مقصد براهين كثيره اقامه كند و از منازل ديگر محروم ماند، و قلبش به اين مقام علاقه مند شود و از نتيجه مطلوبه كه وصول إلى فناء اللّه است غافل شود، و صرف عمر خود را در حجاب برهان و شعب آن نمايد، و هر چه كثرت فروع بيشتر شود، حجاب بزرگتر و احتجاب از حقيقت افزون گردد. پس، سالك نبايد فریب شيطان را در اين مقام خورده از حق و حقيقت به واسطه كثرت علم و غزارت آن و قوّت برهان محجوب شود و از سير در طلب بازماند، و دامن همّت به كمر زند و از جدّيّت در طلب مطلوب حقيقى غفلت نورزد و خود را به مقام ديگر كه مقام دوم است برساند.
و آن، چنان است كه آنچه را عقل با قوّت برهان و سلوك علمى ادراك كرده با قلم عقل به صفحه قلب بنگارد و حقيقت ذلّ عبوديّت و عزّ ربوبيّت را به قلب برساند و از قيود و حجب علميّه فارغ گردد. و ما اشاره به اين مقام در آتيه نزديكى مى نماييم ان شاء اللّه. پس نتيجه مقام دوم حصول ايمان به حقايق است.
مهرورزی در ماه رمضان
هدر دادن عمر
درسته که عصر عصر کامپیوتر و تکنولوژیه ولی بعضی از ما اونقدر غرق کامپیوتر و فضاهای مجازی شدیم که از گذر عمرمون غافل شدیم . غافل از لاینکه فردای قیامت قراره از همین طلای از دست رفته سوال بشه.
آیا وقت اون نرسیده که کمی به خود بیایم و در دنیای واقعی بسر ببریم؟
منازل تهذیب
1- توجه با تصمیم جدی، از انحرافات به راه مستقیم و تقوا آمدن.
2-اهمیت به همه ی واجبات مخصوصا نماز.
3- اهمیت به مستحبات به اندازه ای که ضرر به کارش نباشد. در میان مستحبات، نماز شب، تلاوت قرآن، دعا و توسل به اهل بیت(ع) مخصوصا زیارت جامعه و عاشورا و از همه مهمتر خدمت به شیعه، از اهمیت خاصی برخوردار است.
4- اجتناب از گناه،مخصوصا حق الناس،نظیر مال دیگران،غیبت،تهمت، شایعه پراکنی،نمامی و…؛ این امر چهارم از اهمّ امور است و باید مواظبت از آن داشته باشد.
5- اهمیت دادن به عهد؛ و به اندازه ی قدرت کوشا باشد.
6- اهمیت دادن به جنبه ی جسمانی؛ به این معنا: خواب به اندازه، خوردن به اندازه،استراحت به اندازه،تفریح به اندازه.
7-فرو نرفتن در مشتهیات نفس؛ به این معنا: که پرخوری،پر خوابی، تنبلی، و… نداشته باشد.
8- انتخاب رفیق خوب و اجتناب جدی از رفیق نامناسب؛ مخصوصا استاد و هم مباحثه و هم حجره و هم سفره و…
9- مواظبت کامل از زبان، چشم،گوش، بلکه از دل؛ بی فایده نگوید،نشنود،نبیند، بلکه فکر نکند؛ این امر گرچه خیلی مشکل، ولی بسیار مفید است.
10- اخلاص در همه ی گفتارها و کردارها؛ اگر بتواند به همه ی گفتارها و کردارها رنگ خلوص دهد، کار بزرگی انجام داده است و باید از خداوند متعال در ظل توجهات امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) بخواهد که ذره ای از این نعمت بزرگ را عنایت فرماید.
عجب
از جمله مفاسد اخلاقی بسیار خطرناک و مهلک، که می تواند نتیجه یک عمر عبودیت و بندگی انسان را نابودکرده و از یک انسان بهشتی و سعادتمند،موجودی دوزخی و بدعاقبت بسازد، مفسده موحش «عجب و خودبینی» است. مفسده ای درونی که همواره مورد غفلت قرارگرفته و به همین دلیل کسی آن را برای خود نقص و عیب نمی شمرد! چه بسا سالیان بسیاری بر آدمی بگذرد که این میکروب خطرناک روحی و اخلاقی دردل و جانش ریشه دوانده و پایدار شده باشد و با این حال او خود را فردی مهذب و پاک از هرگونه ناپاکی بداند! و این خصلت همه امراض روحی است که چون همراه با درد و رنج ملموس همچون امراض جسمانی نیستند، مورد غفلت واقع شده و گرد فراموشی بر آن می نشیند.
و اما این بیماری روحی آنگاه بر دل و جان آدمی عارض می شود که انسان، نگاهی به خود و اعمال و عبادات و علمش می کند و آنرا با دیگران مقایسه می نماید و چون عبادت، علم و کمالات و فضائلی را که در خود سراغ دارد! در دیگران مشاهده نمی کند! مغرورشده و خود را برتر ازدیگران می بیند و درنتیجه بر زمین و زمان فخر می فروشد و توقع دارد که همگان به او احترام گذارده و عزیزش دارند. چنین انسانی در ادامه این مسیر پرخطر، کارش به جایی می رسد که حتی بر خداوند عز و جل نیز منت می گذارد که عبادتش می کند و جز خویشتن کسی را لایق بهشت نمی داند.
آری، انسان مغرور تنها بر آدمیان و همنوعان خود فخر نمی فروشد بلکه از دیدگاه او حتی پروردگار عالم نیز باید مطیع او بوده و منت کش اعمال ناچیز او باشد!!! و ناگفته پیداست که سرانجام چنین انسانی جز گرفتارآمدن به عذاب الیم الهی و هلاکت ابدی چیز دیگری نخواهدبود، چرا که امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«من دخله العجب هلک: هر که را عجب گیرد نابود شود.»
راه های کنترل خشم
گاهی در زندگی عصبانی شویم، کاملا طبیعی و عادی است؛ چرا که در برخی مواقع حتی موارد کوچک هم می توانند ما را تحریک کنند. متاسفانه خشم و عصبانیت احساساتی هستند که به سختی می توان آنها را کنترل کرد اما با به کارگیری چند روش کارآمد می توان تلاشی سودمند در جهت کنترل این احساسات کرد.
امافراموش نکنید سلامتی مهمترین بخش زندگی هر فرداست و فردی که مدام عصبانی می شود، باید در انتظار بیماری هایی نظیر افزایش فشار و قند خون باشد.
در این مطلب قصد داریم با ارائه چند راهکار مفید به شما کمک کنیم تا به آسانی بتوانید خونسردی تان را حفظ کنید. این مطلب را تا انتها بخوانید.
تهدید با نام پدر
پدر ستون خانواده است و باید همه اعضای خانواده با شنیدن نامش آرامش بگیرند نه اینکه بترسند و دچار دلهره شوند. هرچند نقش پدر در خانه بهعنوان رئیس خانه به نحوی است که شاید کمتر از مادر منعطف و مهربان باشد، اما این نباید به نحوی در تربیت فرزندان پررنگ شود که آنها از پدرشان بترسند یا نام پدر برایشان تهدید باشد.
بهعنوانمثال اگر فرزند شما کار اشتباهی انجام میدهد، شما بهعنوان مادر و مدیر خانه اشتباه او را بیان کنید و سعی کنید فرزندتان را مجاب کنید که اینکار را دیگر انجام ندهد. اگر فرزند شما کار اشتباهی انجام بدهد و شما بدون تبیین اشتباهش صرفاً بر سر او فریاد زده و او را تهدید کنید که: “وقتی بابا آمد به او خواهم گفت تا تو را دعوا کند”، این روش شاید تا مدت کوتاهی جلوی شیطنتهای فرزند شما را بگیرد، اما در درازمدت باعث میشود فرزند شما تصویر نامطلوبی از پدرش در ذهن داشته باشد و پدر را اهرمی برای ترس و اضطراب و دعوا شدنش بشناسد.
بهجای ترساندن فرزندتان از پدرش بهتر است به او اینگونه بگویید: اینکار که انجام دادی به این دلایل اشتباه بود و وقتی پدر آمد بیشتر دراینباره با هم صحبت خواهیم کرد.
نظر پدر بدون واسطه مادر
اگر فرزند شما اشتباهی انجام داد یا تقاضایی از شما داشت که لازم بود همسرتان بهعنوان پدر خانواده به او نظر بدهد، به فرزندتان بگویید که خودش باید با پدرش صحبت کند و نظر او را جویا شود. دراینباره بدون اینکه فرزندتان متوجه شود، مسئله را با پدر خانواده مطرح کنید و نظر خودتان را هم به اطلاع پدر برسانید. از پدر بخواهید که در برابر اشتباه فرزندتان نرمتر برخورد کند و بهعنوان رئیس خانواده نظرش را مستقیم به او بگوید و با او صحبت کند.
بیواسطه بیان کردن نظرات پدر خانواده به فرزندان باعث میشود که آنها نقش پدر را در تربیت و همچنین در زندگی خود پررنگتر حس کنند.
همگرایی بین پدر و مادر در تربیت فرزندان
اگر شما مادر خانواده هستید و فرزندان برای خواستهای به سراغ شما میآید، اقتدار شوهرتان را بهعنوان پدر در ذهن فرزندتان ثبت کنید؛ با این روش که بدون مشورت با پدر خانواده هرگز به فرزندتان حرفی نزنید. حتی اگر خیالتان راحت است که نظر شما و همسرتان یکسان است، اما لازم است به فرزندتان بگویید: لازم است با پدرت هم مشورت کنم. و پس از گذشت مدتی پاسخ فرزندتان را که دربردارنده مشورت میان شما و همسرتان بهعنوان پدر خانواده هست را بیان کنید.
چگونه شکست را شکست دهیم؟
به هر حال ممکن است همهی ما هر از گاهی در زندگی به هدفی که داریم نرسیم یا در کاری شکست بخوریم. ولی به جای آنکه مدام به آن شکست فکر کنید، جنبههای مثبتش را ببینید و از آن درس بگیرید. برای مثال ممکن است شما از فردی خوشتان بیاید و پس از مدتی تصمیم بگیرید که به او پیشنهاد دوستی بدهید ولی این فرد پیشنهاد شما را قبول نکند. در این شرایط نباید به دلیل مخالفت فرد مقابل احساس ناراحتی کنید. در عوض به این فکر کنید که چقدر شجاع بودید که پیشنهادتان را مطرح کردید. یا در مثالی دیگر شما در یک مصاحبه استخدامی شرکت کردهاید ولی در نهایت پذیرفته نشدهاید. به جای اینکه به دلیل به دست نیاوردن شغل ناراحت شوید، سعی کنید اشتباهاتی را که در مصاحبه کردهاید پیدا و در مصاحبههای بعدی رفع کنید.
همیشه سعی کنید مواردی را که در رسیدن به آنها شکست خوردهاید، یادداشت کنید تا بتوانید دلایل این شکست را پیدا کرده و از آنها درس بگیرید.(1)