عجب
از جمله مفاسد اخلاقی بسیار خطرناک و مهلک، که می تواند نتیجه یک عمر عبودیت و بندگی انسان را نابودکرده و از یک انسان بهشتی و سعادتمند،موجودی دوزخی و بدعاقبت بسازد، مفسده موحش «عجب و خودبینی» است. مفسده ای درونی که همواره مورد غفلت قرارگرفته و به همین دلیل کسی آن را برای خود نقص و عیب نمی شمرد! چه بسا سالیان بسیاری بر آدمی بگذرد که این میکروب خطرناک روحی و اخلاقی دردل و جانش ریشه دوانده و پایدار شده باشد و با این حال او خود را فردی مهذب و پاک از هرگونه ناپاکی بداند! و این خصلت همه امراض روحی است که چون همراه با درد و رنج ملموس همچون امراض جسمانی نیستند، مورد غفلت واقع شده و گرد فراموشی بر آن می نشیند.
و اما این بیماری روحی آنگاه بر دل و جان آدمی عارض می شود که انسان، نگاهی به خود و اعمال و عبادات و علمش می کند و آنرا با دیگران مقایسه می نماید و چون عبادت، علم و کمالات و فضائلی را که در خود سراغ دارد! در دیگران مشاهده نمی کند! مغرورشده و خود را برتر ازدیگران می بیند و درنتیجه بر زمین و زمان فخر می فروشد و توقع دارد که همگان به او احترام گذارده و عزیزش دارند. چنین انسانی در ادامه این مسیر پرخطر، کارش به جایی می رسد که حتی بر خداوند عز و جل نیز منت می گذارد که عبادتش می کند و جز خویشتن کسی را لایق بهشت نمی داند.
آری، انسان مغرور تنها بر آدمیان و همنوعان خود فخر نمی فروشد بلکه از دیدگاه او حتی پروردگار عالم نیز باید مطیع او بوده و منت کش اعمال ناچیز او باشد!!! و ناگفته پیداست که سرانجام چنین انسانی جز گرفتارآمدن به عذاب الیم الهی و هلاکت ابدی چیز دیگری نخواهدبود، چرا که امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«من دخله العجب هلک: هر که را عجب گیرد نابود شود.»