روضه مصائب شام
18 مهر 1397
دم دروازه ساعات خدا رحم كند
به دل عمه سادات خدا رحم كند
محملم پرده ندارد مددي يا ستار
حاجتم وقت مناجات خدا رحم كند
چشم من تار شده يا تو به هم ريخته اي
گريه دار است ملاقات خدا رحم كند
كو علمدار حرم ؟ آبرويم در خطر است
وسط اين همه الوات خدا رحم كند
سر بازار به انگشت نشانم دادند
رد شدم با چه مكافات خدا رحم كند
به همان خنجر كندي كه تو را زجرت داد
مي كند شمر مباهات خدا رحم كند
سرت از نيزه زمين خورد دلم ريخت حسين
زيرپا رفتي، به لبهات خدا رحم كند
نيزه نيزه شده از بس گلوي پاره تو
گم شدي بين جراحات خدا رحم كند
به حرم چون لب تو چوب حراجي زده اند
تا نميرم زبليات خدا رحم كند
چشم يك شهر به دنبال كنيز است حسين
تا كنم حفظ امانات خدا رحم كند
چانه ميزد سر گهواره يكي پيش رباب
بهر تسكين مصايب خدا رحم كند.
قاسم نعمتي