پيروز باش
محمد را در مكه همه امين مي دانستند. حتي بعدها هم كه پيامبر شد و خيلي ها مخالفش بودند، باز هم وقتي مي خواستند پول و كالايشان را دست كسي امانت بدهند مي رفتند در خانه ي او. حتي اگر حرفهايش را قبول نداشتند.
پيامبر كه ميخواست از مكه برود سمت مدينه ،امانات را سپرد دست علي(ع).
خبر رفتن محمد(ص) پيچيد.آمدند سراغ امانتي هايشان .اين ميان نامردها يكي را فرستاند سراغ علي (ع).
-هشتاد مثقال طلا داده بودم دست محمد با اين نشاني ها حالا پس بده.
علي هر چه گشت پيدايش نكرد. گفت:
- امانت تو نيست، شاهدي هم داري؟
همان چند نامرد آمدند براي گواهي . علي(ع) يكي يكي بردشان در جايي و پرسيد :چه زماني اين امانت را آورديد براي محمد مصطفي؟
يكي گفت: وسط روز. يكي گفت :غروب آفتاب . سومي گفت:…
دروغشان رسوايشان كرد…
مسلمان تسليم فرمان خدااست.همين هم او را سربلند مي كند.
كسي كه رابطه بين خودش و خدا را اصلاح كند، خدا رابطه ي بين او و دنيا را سروسامان مي دهد.
با خدا باش …پيروز باش.