هدف زندگي شما چيست؟
هدف زندگي ، بسيار مهم است.
هدف زندگي بايد آنقدر ارزشمند باشد كه بشود خود را فداي آن كرد و الا زندگي با اهدافي كم ارزش؛ ارزش ندارد. هدف زندگي مي تواند مهمتر از زندگي باشد و الا زندگي قابل تحمل نخواهد بود.
(استاد پناهيان)
حس خوب
به يكي تنه ميزني ميگي: ببخشيد!
قبول ميكنه.
به يكي تنه ميزني ميگي: ببخشيد!
ميگه: چيو؟!مگه اتفاقي افتاده؟!
مي گفت خدا اينجوري ميبخشه….
انگيزشي
بنده اي به سبب برداشتن شاخه اي خار از سر راه مردم به بهشت مي رود.
پيامبر اكرم ص ، ميزان الحكمه حديث 12676
بهترين اندرز
باسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر، گفتم : هيچ . در خانه اگر كس است ،يك حرف بس است.
بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند خدا همنشين اوست،احتياج به هيچ وعظي ندارد.
مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند. مي داند ،كه آنچه را كه مي داند بايد انجام دهد و آنچه كه نمي داند بايد احتياط كند.
دستورالعملها و استفتائات عرفاني جمال العارفين و شيخ السالكين حضرت آيت الله العظمي محمد تقي بهجت (رحمه الله عليه)
خوشبختي
شايد خوشبختي همين باشد ،كه با خودت نگويي…كاش، جاي ديگري بودم ،كار ديگري داشتم ،يك آدم ديگري بودم و….
خودت و شارژ كن
مرحوم حاج اسماعيل دولابي مي گفت:
خدا يك تار ،يك تور،و يك تير دارد.
با تار ،تير و تور خودش آدمها را مجذوب خودش مي كند.!
تار خدا، قرآن است ، نغمه هاي آسماني است. خيلي ها را از طريق قرآن جذب خودش مي كند.
خيلي ها را با تور خودش جذب مي كند. مثل مراسم اعتكاف و مراسم ماه رمضان و شب قدر.
تير خدا همان بارهاي مشكلات است،غالب آدمها را از اين طريق مجذوب خودش مي كند. اولياء خدا براي اين مشكلات لحظه شماري مي كردند.
شيخ بهايي مي گويد:
شد دلم آسوده چون تيرم زدي اي سرت گردم چرا ديرم زدي
سعدي هم مي گويد:
بزن سيلي و رويم را قفا كن(پنبه را وقتي ميزنند باز و سفيد ميشود و ارزش پيدا مي كند)
اگر كسي به گرفتاري ها چنين نگاهي داشته باشد ديگر جاي نا اميدي برايش باقي نمي ماند،گرفتاريها بايد زمينه نشاط و اميد ما را فراهم كند ولي چون ما با شيوه تربيتي خداوند آشنا نيستيم تا مصيبتي مي رسد ناراحت ميشويم.
اين شيوه خداست.
پيروز باش
محمد را در مكه همه امين مي دانستند. حتي بعدها هم كه پيامبر شد و خيلي ها مخالفش بودند، باز هم وقتي مي خواستند پول و كالايشان را دست كسي امانت بدهند مي رفتند در خانه ي او. حتي اگر حرفهايش را قبول نداشتند.
پيامبر كه ميخواست از مكه برود سمت مدينه ،امانات را سپرد دست علي(ع).
خبر رفتن محمد(ص) پيچيد.آمدند سراغ امانتي هايشان .اين ميان نامردها يكي را فرستاند سراغ علي (ع).
-هشتاد مثقال طلا داده بودم دست محمد با اين نشاني ها حالا پس بده.
علي هر چه گشت پيدايش نكرد. گفت:
- امانت تو نيست، شاهدي هم داري؟
همان چند نامرد آمدند براي گواهي . علي(ع) يكي يكي بردشان در جايي و پرسيد :چه زماني اين امانت را آورديد براي محمد مصطفي؟
يكي گفت: وسط روز. يكي گفت :غروب آفتاب . سومي گفت:…
دروغشان رسوايشان كرد…
مسلمان تسليم فرمان خدااست.همين هم او را سربلند مي كند.
كسي كه رابطه بين خودش و خدا را اصلاح كند، خدا رابطه ي بين او و دنيا را سروسامان مي دهد.
با خدا باش …پيروز باش.
خوشبختي
خوشبختي اين نيست كه به همه ي چيزهايي كه ميخواي برسي،
به اينه كه از همه ي چيزهايي كه داري لذت ببري….!
اگه به داشته هات كه آرزوي ميلياردها انسان ديگر است فكر كني….
عريضه قجري
خاتون عصر جديد!
امروز صبح چقدر به خود واقعيتان نياز داشتيم!
همان ريمل هاي آويخته از گونه ، همان خميازه ي كش دار و مضحك، همان دهان نشسته و مزد اولين بوسه .
چقدر دلم هوس خود واقعيتان را كرده بود، زمانيكه شما چشمكي حوالي خط چشم هاي گربه ايت نشانده بودي تا حضار جامعه مجازي ، اينستا ناگرامي ها را به عرش اعلا برساني .
تصدقت بروم !
ما كه قاب چهره ي دست نخورده تان را نفروختيم،نياز به اصلاح هم نديديم.
همان قاب چهره ي خاك خورده تان را حلوا حلوا مي كرديم.
لذا تقاضا داريم تا دير نشده باري ديگر خاتون عصر قجر خودمان بشويد .
از طرف همسر شوريده احوالتان ، آقا محمد خان قاجاز!
داستانك
به شيطان گفتم: لعنت بر تو! لبخند زد.!
پرسيدم: چرا ميخندي؟ پاسخ داد از حماقت تو خنده ام مي گيرد
پرسيدم: مگر چه كرده ام؟
گفت: مرا لعنت مي كني در حالي كه هيچ بدي در حق تو نكرده ام.
با تعجب پرسيدم : پس چرا زمين ميخورم؟
جواب داد: نفس تو مانند اسبي است كه تو آن را رام نكرده اي ، نفس تو هنوز وحشي است، تو را زمين ميزند.
پرسيدم: پس تو چه كاره اي؟
جواب داد:هر وقت سواري آموختي ،براي رم دادن اسب تو خواهم آمد،فعلا برو سواري بياموز!!!!!!!!!!!!!